سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 712728

  بازدید امروز : 69

  بازدید دیروز : 197

تکلیف الهی

 
[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]
 
نویسنده: همایون سلحشور فرد ::: جمعه 93/9/7::: ساعت 4:9 عصر

سال 1372، اواخر دوره سربازی ام بود

در درمانگاه ستاد مشترک سپاه مشغول خدمت بودم

حاج صادق آهنگران هم هر از گاهی به آن درمانگاه مراجعه داشت

یک روز آن اواخر به او گفتم: من سربازی ام رو به اتمام است و یک یادگاری از شما می خواهم

می خواست تسبیحی بدهد، ولی از او یک شال مشکی خواستم

شال را که داد گفت از سال 63 در دزفول این شال را دارد و سفارش کرد که مراقبش باشم آن را گم نکنم.

اما سال گذشته، یعنی محرم سال 1392 احساس کردم حق این شال ادا نشده و این شال برازنده من نیست ... فکر کردم به خود ایشان برگردانم یا به شخص دیگری که بتواند حق آن را ادا کند بدهم ... اما چه کسی؟

زمانی که ما نوجوان بودیم، حاج صادق آهنگران با نغمات آسمانی اش محبت نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) و نفرت از ظالمان زمانه را در دلمان می کاشت و جان ما را به آرمان های بلند انقلاب سوق می داد.

این شال برازنده کسی است که امروز این رسالت رو به خوبی انجام می دهد.

از طرفی مدتی بود مترصد عرض ارادت به خواننده ای بودم که در برانگیختن حس هیجان طلبی جوانان در مسیر آرمان های انقلاب خوش درخشیده است اما مشکل دسترسی به وی در برنامه ها و تقدیر افراد مهمتر، دیگر محلی از اعراب برای من باقی نمی گذاشت.

تا اینکه متوجه شدم که قرار است به مناسبت روز دانشجو به دانشگاه محل کارم بیاید.

فرصت را مغتنم دانستم، آن شال قدیمی را حسابی تمیز و مرتب کردم و با خود به دانشگاه بردم؛ پس از برگزاری مراسم به گردنش انداختم و رویش بوسیدم.

اما تا آن زمان هرگز به مخیله ام خطوی نمی کرد روزی نسبت به خواننده ای اینقدر علاقه و محبت داشته باشم.

چندی بعد آن شال را در اینجا بر گردنش دیدم و خدا را شکر کردم که پس از 20 سال موفق شدم به خوبی حق آن را ادا کنم و من هم سهمی هر چند کوچک در عرض ارادت و اعلام حمایت از این خط شکن بهره برداری از ابزار هنر ترانه سرایی در مسیر آرمان های انقلاب داشته باشم.

حق شالی که از سال 63 در شهر مقاوم و زیر آتش و خون دزفول بر گردن حاج صادق آهنگران بوده و اینک آن را بر گردن خواننده خوب و دوست داشتنی جبهه مقاومت، حامد زمانی عزیز می بینیم:


------------------------------------------------

مطالب مرتبط:
از کاغذ کاهی تا ترانه چشم مجنون  

از ح ز حامی فتنه تا ح ز ضدفتنه+اطلاعیه کنسرت

----------------------------------------------

منتشر شده در سایت قسم - خبرگزاری تسنیم با عنوان : روایت یک وبلاگ‌نویس از شال صادق آهنگران بر شانه‌های حامد زمانی ، زنگ خبر، سایت مؤسسه فرهنگی هنری شهید آوینی

لیبنک شده در عمّارنامه


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی دوستان

 

درباره خودم


تکلیف الهی

همایون سلحشور فرد
زبان و قلم، شمشیر ماست برای دفاع از حق و حقیقت و زدن باطل؛ در ضمن کارشناس بهداشت محیط هستم و کارشناس ارشد آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت
 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک